در و تخته ی ناجور

ساخت وبلاگ

- اوه!محبوب من!آخر تو را چ می شود؟

+گور بابای من !برو خوتو نژات بده زن!





همانقدر ناجور، ک آن پدر پیر دوست داشتنی!آرام و شمرده از یک خیابان سربالایی ، بالا می رفت!و با لهجه زیبای شمالی-ئش از من ساعت را پرسید:

- عزیــز،ساعتت چنده؟

+یک ربع به ده..

و سرعت راه رفتنش بیشتر شد!

نفس نفس نفس نفس نفس.....نفس کم نیاری پدر جان!




همانقدر ناجور ک پیر زنی با پرونده های بیمارستانش!لنگان لنگان!به سمت اتوبوس آمدو از من پرسید:

+نوبنیاده؟

-نه.اختیاره،ولی از میدون نوبنیاد رد می شه!

+کرایه ش چنده؟

-دیویست تومن

+نه،نوبنیاد صد تومنه




....
ما را در سایت . دنبال می کنید

برچسب : در و تخته,خدا در و تخته,ضرب المثل در و تخته, نویسنده : 8www-blogfa9 بازدید : 73 تاريخ : سه شنبه 20 مهر 1395 ساعت: 0:33